شمارهی ویژهی حاضر اختصاص دارد به یکی از مفاهیم بنیادین موسیقی که شاید تعریف آن بیش از هر مفهوم دیگری بحث برانگیخته و کمتر از هر مفهوم دیگری اجماع صاحبنظران را کسب کرده است.
ریتم، که در گذشتهی موسیقایی فرهنگ ما از آن تحت عنوان «ایقاع» یاد میشده است، با تمام اهمیتش در موسیقی، و با این که اساسیترین مولفهی این هنر زمانمحور است هنوز برای این که ماهیتش تبیین شود باید دستخوش دریافتهای گاه متاثر از پیشزمینهای ذهنی نادقیق و حتا گمراهکننده شود. چه در غرب و چه در فرهنگ خود ما، هر دو اصطلاح «ریتم« و «ایقاع» تقریبا همیشه مفهوم «متر» یا «وزن» را با مولفهی زمانی موسیقی همراه کردهاند و به سردرگمیهای بیشمار دامن زدهاند. این شماره اختصاص به مباحث نظری و تاریخچهی این مباحث دارد. بخش اول شامل بحثهای عمومی دربارهی مفهوم تئوریک ریتم و وزن است که پیشینهی تاریخی بحثهای مربوطه نزد موسیقیشناسان غربی نیز در خلال آنها مطرح میشود. بخش دوم اساسا به پیشینهی مباحث نظری مربوط به این مفهوم در حوزهی ایرانی-عربی-ترکی میپردازد؛ حوزهای که در آن همواره تا قبل از دورهی مدرن از این مفهوم تحت عنوان «ایقاع» یاد شده است. آغازگر شمارهی حاضر، کمابیش به پیروی از سنّت شمارههای ویژهی فصلنامه، ترجمهی مقالهای است از فرهنگ موسیقی و موسیقیدانان گرُو. این مقاله، به قلم جاستین لاندن، بخشی از مطلب بسیار مفصّلی است که زیر درایهی «ریتم» در این فرهنگ آمده است و تاملات موسیقیشناسان غربی دربارهی ریتم و ، البته، وزن را جمعبندی میکند. هرچند لاندن در این مقاله در رفع ابهام میان دو مفهوم «ریتم» و «وزن» -یعنی ابهام کلیدیای که همواره مانع بزرگی در درک دقیق مؤلفهی زمانی موسیقی و ویژگیهای آن بوده است- قدمهایی برداشته است، وابستگی رویکردهای او در بسیاری از موارد به موسیقی تُنال غربی با تکیهی واضح بر برخی روشهای تحلیلی متاخر موسیقی تُنال میتواند تاملات او را تاحدی محدود جلوه دهد. مؤلفین بعدی، از زاکس تا کلِیتُن، نیز ریتم را، بیشتر در توافق با لاندن، مفهومی گسترده در نظر میگیرند و وزن را یکی از جلوههای متعدد آن به شمار میآورند، اما صراحت آنها در این خصوص به یک اندازه نیست. اگر زاکس، نمایندهی تاملات قومموسیقیشناسی اولیه در خصوص ریتم، میپذیرد که مفاهیم مختلف وزن و تاکید و مثال آن باید زیرمجموعهی مفهوم ریتم قرار گیرند، برداشت عروضبنیان او از وزن تا حدودی این مفهوم اخیر را مبهم باقی میگذارد. مقالهی بعدی، از نَتییه، با صراحت کمنظیرش در تفکیک جلوههای «ابتدایی» ریتم از وزن، گام بلندی در جهت رفع ابهام از این دو مفهوم است، اما وابستگی آن به مقولهی دریافت تا حدی از قطعیت نتایج تاملات او میکاهد. کلیتُن اما، که با روشنی و وضوح جسورانهای از یکی مقولات مغفولماندهی ریتم، یعنی ریتم آزاد، سخن میگوید، بیش از هر مؤلف دیگری خود را از ابهامات برکنار میدارد، هرچند تردیدهای نهایی او دربارهی وجود یا عدم وجود ضربان در ریتم آزاد باز بر شفافیت برداشتهایش سایه میافکند. دو مقالهی دیگر این بخش، یکی از محمدرضا فیاض و دیگری از ساسان فاطمی، به ترتیب روانشناسی دریافت ریتم و وزن، مقولهای که از مقالات لاندن و نَتییه نیز غایب نبودهاند، و ارائهی یک پیوستار کلی از ریتم میپردازد. بخش دوم شامل مقالاتی است که، از یک طرف، فهرست و چشماندازی از تعاریف ایقاع در متون و رسالات موسیقی عربی و فارسی از قرن سوم تا یازدهم هجری بهترتیب زمانی ارائه میدهند (مقالهی بابک خضرائی) و آن را تا دورهی معاصر، با اینکه اصطلاح ریتم جایگزین ایقاع میشود، ادامه داده، در عین مرور و ارائه گزارشهای تاریخی، به مقایسه و نقد آنها میپردازد (مقالهی فرید خردمند) و از طرف دیگر با مطالعهی نحوهی نقرهنگاری اصول ایقاعی و تحول آن، و پس از بررسی تغییرات در تلقی از مفاهیم مرتبط با عمل ایقاع، بهخصوص در رسالات مکتب منتظمیه و دورهی صفوی، به بازخوانی بحور اصول در یکی از رسالههای مهم دورهی صفوی میپردازند (مقالهی سعید کردمافی). در بخش نقد و بررسی، آرش محافظ در رابطه با نقدی که در شمارهی ۵۹ توسط امیرحسین پورجوادی بر قسمتهای اول و دوم مقالات «پیشرو عجمی» به چاپ رسید مطلبی نوشته و نکاتی را ضمن پاسخگویی به ایرادات ایشان متذکر شده است. «تا فصلی دیگر» این شماره، برخلاف عرف فصلنامه، پاسخی است از سوی مدیر مسئول فصلنامهی موسیقی ماهور به مطالب و ابهامات طرحشده توسط آقای محمدرضا لطفی در آخرین شمارهی نامه شیدا.
هیئت تحریریه